دانشنامه حوزوی
پیوند: http://www.wikifeqh.ir/
پیوند: http://www.wikifeqh.ir/
سلام امروز 12 اسفند روزهای آخر سال در حال سپری شدن و مردم مشغول خرید و خونه تکونی و هر کی پی کاری است. انشاء الله همه شاد و سلامت باشن و با خوشحالی وارد سال جدید بشن. من اما دلم گرفته. به خاطر روزهایی که پشت سر گذاشتم و دقایق و ثانیه های عمرم که هدر رفتن. چند وقتی بود به وبلاگم سر نزده بودم اما الان درست چند دقیقه پیش تصمیم گرفتم چند خطی بنویسم تا شاید خالی شم. خدایا سالی که در حال پایان یافتن است سالی بود پر از حوادث خوب و بد و من حس می کنم، حوادث و خاطرات بدش بیشتر بودن اتفاقات بدی که در سال 1394 رخ داد هممون رو ناراحت کرد اما خاطرات خوبی هم داشت که برای هر کدوم از ما به یادگار می مونه. از خدای خوب می خوام که این روزهای آخر سال که با یاد حضرت زهرا در حال طی شدنه و روز شهادت حضرت رو پیش رو داریم با یاد و نام ایشون و خانواده گرامیشون به پایان ببریم و یادمون نره برای فرج حضرت دعا کنیم و در حل مشکل دیگران اگه می تونیم نقشی هر چند کوچک داشته باشیم ایفا کنیم و دل دیگران رو شاد کنیم . کاش این حرفها شعار نباشه و اول خودم عامل به اونها باشم. دلم برا امام رضا و صحن و سرای با صفای آقا تنگ شده کاش آقاجون بطلبی بیایم به پابوست مثل کفترای حرمت دلمون پر بزنه تو حال و هوای حرمت. تا سال جدید رو با یاد و نام تو شروع کنیم . السلام یا سلطان طوس یا علی بن موسی الرضا
چرا می گوییم اجرت با امام حسین(علیه السلام)!
چرا درمذهب تشیع، هر کس کاری میکند، میگویند: اجرت با امام حسین(علیه السلام)؟ مگر امام حسین مانند دیگران بشر نیست؟ اجر کار نیک با امام حسین و بقیه بزرگان است یا با خداست؟ و این در کجای قرآن آمده است که کسی به غیر از الله اجر و پاداش کار نیک را میدهد یا در کدام حدیث از پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده است.
امام حسین
این اصل و این امر، اختصاصی به شیعه ندارد، به سنّی هم ندارد، اساساً روابط انسان با انسان و هم چنین انسان با خدا، همینطور است. همه “ربط” حلقههاست. از دوست یا همسر یا فرزندتان هم که یک لیوان آب بخواهید، آب لولهکشی به مخزن مرتبط است و مخزن به رودخانه و رودخانه به … . آیا کسی میگوید که من از کسی آب نمیخواهم، چون آب را خدا میدهد؟!
خداوند متعال هیچ فیضی را بدون وسیله و واسطه نداده است تا کسی بتواند بدون وسیله و واسطه آن را اخذ کند. اینها که به بهانهی خدا و توحید، نفی و انکار وسائل و واسطهها را میکنند، همگی ارتباطشان را با خدا قطع میکنند، چون خداوند متعال این وسایل و واسطهها را برای برقراری “ارتباط” قرار داده و معرفی کرده است. به همین دلیل در قرآن کریم بسیار به این “ربط"ها و “رابطه"ها، تصریح شده و تذکر داده است.
الف - این تشبیهها و نتیجهگیریهای غلط، مثل این است که کسی برای کسی ساختمانی بسازد و یا تابلویی نقاشی کند و کسی به او بگوید امید است مزد (اجر) خوبی به تو بدهد؛ او هم قیافه بگیرد که فقط خدا اجر میدهد. آیا قرآن نمیخوانند و توجه نمیکنند که حتی عذاب الهی نیز به واسطه محقق میگردد. نفرمود: طوفان و سیل و صاعقه فرستادیم – حتی نفرمود چون ظالم کردند، چون کافر و فاسق شدند، ما نیز ظالمین را بر آنان مسلط کردیم؟ حالا اگر یکی بگوید: عذاب را خدا میدهد نه اینها؛ پاسخش چیست؟ پس چرا به هدایت و نعمت و اجر که میرسند، گمان میکنند که هیچ وسیله، واسطه و رابطی وجود ندارد و یا نباید داشته باشد، به ویژه حضرت محمد مصطفی و اهل بیت او صلوات الله علیهم اجمعین؟!
در پاسخ به این سوال چند نکته را باید مورد توجه قرار دهیم:
1. اجر و پاداش اساسی و نهایی از خداست و غیر خدا همه موجودات عین فقر و نداری اند یا «أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ»(فاطر 15)
2. خدای متعال برخی از انسانها را (انبیاء و اولیاء) مورد لطف و عنایت خود قرار داده و آنها را به قدرت و علم مجهز ساخته است و از طریق این انسانهای برتر، به دیگر مخلوقات خود لطف می کند که در برخی علوم از این فعل تعبیر به عنوان واسطه فیض می شود.
3. بر اساس آیات قرآن، رسول اسلام، مزد و اجری که از امت خود در برابر رسالت درخواست نمودند مودت به اهل بیتش علیهم السلام بود مثلا در سوره شوری آیه 23 می فرماید قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى.
اینکه می گوییم اجرت با امام حسین علیه السلام، مطلب کاملا صحیح و درستی است زیرا امام حسین علیه السلام و دیگر اهل بیت خلفا و جانشینان خدا بر روی زمین هستند«إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً» و درخواست از آنها عین درخواست از خداست و خدا خواسته است که از آنها بخواهیم و صحیح تر آن است که از آنها بخواهیم تا آنها از خدا برای ما بخواهند
4. عزاداری ما نسبت به اهل بیت علیهم السلام، از جلوه های همان مودت واجبی است که بر عهده ماست و ما مامور به آن هستیم نتیجه آنکه: اینکه می گوییم اجرت با امام حسین علیه السلام ، مطلب کاملا صحیح و درستی است زیرا امام حسین علیه السلام و دیگر اهل بیت خلفا و جانشینان خدا بر روی زمین هستند«إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً»(بقره 30) و درخواست از آنها عین درخواست از خداست و خدا خواسته است که از آنها بخواهیم و صحیح تر آن است که از آنها بخواهیم تا آنها از خدا برای ما بخواهند.
اجرت با سیدالشهداء علیه السلام:
بیتردید اهل عصمت علیهمالسلام، که انسانهای کامل و الگو و اسوهی همه انسانها هستند، از کسی عقب نمیمانند و به کسی نیز بدهکار نمیمانند. هر سلامی را پاسخ میدهند، هر دیدار (زیارتی) را پس میدهند، برای هر دعایی، آنها بیشتر دعا میکنند، هر کاری که برای آنها (البته در راه خدا) انجام شود را مضاعف اجر میدهند – منتهی باذن الله میدهند، آن چه را خدا به آنها داده، باذن او میدهند و آن چه خدا میدهد را به دست آنان میدهد.
پس اجرت با امام حسین علیهالسلام، دعا و خیر خواهی بسیار نیکویی است و هیچ کس هم چنین باوری ندارد که آنها منقطع از خداوند منّان و مستقلاً چیزی دارند یا میدهند.
دقت کنیم که طبق آیات صریح قرآن کریم و هم چنین احادیث معتبر در منابع موثق شیعه و سنّی، خداوند متعال، اطاعت خود را در اطاعت از آنان، محبت خود را در محبت آنان و غضب خود را در غضب آنان قرار داده است. حال خیلی عجیب است اگر گفته شود: اجر خود را نیز به دست آنان میدهد؟ یا آن که نه تنها عجیب نیست، بلکه غیر از این نیست.
آیا در احادیث کتب معتبر همه مذاهب، به نقل از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، نیامده است که “حسن و حسین دو جوان و آقایان بهشت هستند؟” خب آقایی این آقایان چگونه جلوه میکند؟ با بخشش همین نعمات و اجوری که خداوند متعال به آنان اعطا کرده است و به دیگران نیز از دست (به واسطه) آنها میدهد.
پنج انگیزه امام حسین علیه السلام از قیام عاشورا/ سخنرانی حجت الاسلام دکتر رفیعی
الحمد للّه الذی جعل الحمد مصباحالذکره وسببا لمزید من فضله ودلیلاً علی آلائه وعظمته، ثم الصلاة والسلام علی حبیبه وخیرتهحافظ سره و مبلّغ رسالاته سیدنا و نبینا ابی القاسمالمصطفی محمد و علی آله الطیبین الطاهرینالمنتجبین لا سیما بقیة اللّه فی الارضین.
قال اللّه تبارک و تعالی: «یا أَیُّهَاالَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَکُونُوا مَعَ الصادِقِین»؛
حادثه عاشورا در ساعاتی محدوددر سرزمین تفتیده عراق و نبردینابرابر بین دو جبهه عزت و ذلت، دوجبهه کرامت و رذالت، دو جبهه ارزشو ضد ارزش برگزار شد. از آن حادثهزمانها و سالهای زیادی گذشته است.هر کس این حادثه کوتاه از نظر زمان؛اما بلند از نظر پیام، محدود در سرزمینکوچک؛ اما بزرگ و گسترده در همه عالم، از طریق خودش و برداشتخودش، به بررسی و تبیین آن پرداختهاست. بهترین راه شناخت اهداف امامحسین علیه السلام ، انگیزه ایشان و جریاناتیکه منجر به این واقعه خونین و ماندگارشد، کلمات خود امام حسین علیه السلام است.قبل از هر کس و هر جریانی می توانیمبا مراجعه به سخنان خود ابا عبداللّه علیه السلام تحلیل این قیام و تحلیل این حادثه رااز خود امام دریافت کنیم.
من اجازه می خواهم در اینمحضر شریف به 5 انگیزه مهم اباعبداللّه علیه السلام با ذکر 5 شاهد مثال ازکلمات امام حسین علیه السلام یا کلمات ائمّهمعصومین علیهم السلام بپردازم.
چرا امام حسین علیه السلام قیام نمود؟
اوّل: انگیزه دینی: یعنی اقامه دین،حفظ دین، که حفظ آن در رأس همهامور است. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «دِینُکُمْ، دِینُکُمْ فَاِنَّ السَّیِئَةَ فِیهِخَیْرٌ مِنَ الْحَسَنَةِ فِی غَیْرِهِ؛ مردم مواظبباشید دینتان و آئین تان را حفظ کنیدبدرستی که گناه در عالَم دینداری بهتراز نیکی در عالَم بی دینی است.» اگرکسی متدین باشد جامعه ای دیندارباشد. یک وقت خطایی در ان صورتبگیرد بهتر است تا جامعه ای بی دینباشد و به ظاهر کارهای خوب انجامدهد. چرا؟ چون دین و آئین واعتقادات باید در هر جامعه و ابعاد آنجریان داشته باشد. نخستین انگیزه اباعبد اللّه علیه السلام انگیزه دینی است و شاهدآن همین جمله ای است که امامحسین علیه السلام نامه نوشت به مردم بصره؛به 5 نفر از سران بصره. من کاری بهعکس العمل رؤسای قبایل بصرهندارم - متأسفانه عکس العمل خوبینبود - آن گونه که می بایست پاسخمثبت ندادند. کار به پیام نامه دارم؛فرمود: «اَلا وَاِنَّ السنَّةَ قَدْ اُمِیتَتْ وَاِنَّ الْبِدْعَةَقَدْ اُحْیِیَتْ؛ هشیار باشید سنت پیامبر ازبین برده شد و بدعت زنده گردید.»خطر ا ز این بالاتر! سنّت پیغمبر کهخودش فرمود: مردم سنّت مرا حفظکنید. امیر المؤمنین علیه السلام در نهج البلاغهفرمود: «اَقِیمُوا هذَیْنِ الْعُمُودَیْنِ؛ مردمستون و استوانه کتاب خدا و سنت راحفظ کنید» سنّتی را که بعد از بعثت،پیامبر 23 سال برایش زحمت کشید.
سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله چه بود؟ یکی ازسنتهای پیامبر این است که حاکم بایدعادل باشد. الآن که یزید حکومتمی کند ظالم است. یکی دیگر ازسنّتهای پیامبر صلی الله علیه و آله محبّت پیامبر بود کهمی فرمود: «مزد رسالت من مودّتفامیل و قربی و بستگان و خاندان مناست.» این چه محبتی است که ابی عبداللّه را در بیابانهای حجاز و کوفه،اینگونه با خانواده می چرخانند واینگونه جسارت به خاندان اهل بیت وابا عبد اللّه علیه السلام می کنند؟ یک وقتی کسیاز انس بن مالک پرسید، سنّتپیغمبر صلی الله علیه و آله چقدر مانده است؟ اینجریان بعد از شهادت ابا عبد اللّه علیه السلام است. او گفت: من سالها با پیامبر صلی الله علیه و آله محشور بودم، فقط همین نمازی کهمردم می خوانند و شهادت - ان لا اله الااللّه -، دیگر هر چه نگاه می کنم سنّتپیغمبر صلی الله علیه و آله نمی بینم، سنت پیامبر صلی الله علیه و آله محبت اهل بیت علیهم السلام و حکومتعدالت بود. سنت پیامبر صلی الله علیه و آله این نبودکه این گونه در جامعه ای که نیم قرن ازرحلت پیامبر صلی الله علیه و آله آن نگذشته این همهظلم و تعدّی و تجاوز و شرابخواریباشد.
حضرت فرمود: مردم بصره دواتفاق افتاده: یک، سنت پیامبر از بینرفته، دو، بدعت در دین گذاشته شده.برادران عزیز و خواهران گرامی!بدعت چیست؟ هر چیزی که خدانگفته، پیامبر صلی الله علیه و آله نگفته و در دیننیست، کسی بیاورد و در دین بگذارد،به اسم دین به خورد مردم بدهد. ما درطول تاریخ با بدعتهای زیادی مواجهبوده ایم. از زمان رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله حتی قبل از آن، پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود، برمن دروغ می بندند - عده ای - و هرکس دروغ ببندد، جایگاه او آتش است.مرتب ا ین خطر را پیامبر صلی الله علیه و آله متذکرشد.
چقدر روایت به اسم پیامبر صلی الله علیه و آله جعل کردند. چقدر آیات قرآنتفسیرش را جابجا کردند. طرف آمدهپیش معاویه پول گرفته، آیه ای را که درشأن علی بن ابی طالب علیه السلام استمی گوید در شأن ابن ملجم لعنة اللّهعلیه نازل شده، چقدر فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام را آمدند مخفی کردند وپوشاندند. برای دیگران فضایلتراشیدند، اینها بدعت است. امروزفرق نمی کند اگر کسی سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله را زیر پا گذاشته است. بدعت در دینگذاشته، از خودش چیزی اختراع کردهبه اسم دین به خورد جامعه داده، همینپیام امام حسین علیه السلام شامل حال اومی شود.
حال در جواب، یک راهکاربیش تر نیست: «ان تطیعوا امری، اگردنبال من باشید، اگر دنبال من بیائیدحرف مرا - من حسین را - گوش کنید،اهدکُمْ سَبِیلَ الرَشاد؛ من شما را به راهراست و هدایت می برم.»
البته شما می دانید ما یک عمل بهوظیفه داریم و یک اخذ به نتیجه. ماوظیفه را انجام می دهیم، یعنی مؤمنوظیفه را انجام می دهد، نتیجه را توکلبه خدا پدید می آورد. امام حسین علیه السلام وظیفه و تکلیف را انجام داد، با ادایوظیفه بیداریهایی پیدا شد و قیامهاییشکل گرفت. حکومت بنی امیه کهچهل سال برای استقرارش معاویهتلاش کرده بود، مدتی فرماندار بوده،مدتی خلیفه بوده؛ امّا بعد از شهادتامام حسین علیه السلام از هم پاشید و مدتینگذشت قیام حرّه در مدینه، قیامتوّابین و قیام مختار شروع شد.
من در مقام تأیید و نفی این قیامهانیستم؛ امّا نوشته اند از بعد عاشورا ازهمین امروز افرادی در کربلا فریادزدند و گفتند خون حسین، خونمظلوم بوده، از سپاه افراد عمر سعدافرادی از همین روز عاشورا در کربلافریاد زدند خون حسین علیه السلام خونمظلوم بود.
و باید برای اعاده و انتقام از خونمظلوم قیام کرد. مردم کوفه در خانهسلیمان بن صُرد خزاعی جمع شدند.او این آیه را برایشان خواند که وقتیبنی اسرائیل موسی را تنها گذاشتند ورفتند و دنبال آن گوساله سامری، قرآنمی فرماید: موسی بن عمران به آنهاگفت: «ظَلَمْتُمْ اَنْفُسَکُمْ بِاِتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ»؛«شما به خودتان ظلم کردید چونآمدید [خدا را رها کردید و[گوساله پرست شدید.» مردم گفتند: مابد کردیم، ما کوتاهی کردیم حسین علیه السلام را تنها گذاشتیم، بعضی را نگذاشتندبیایند بعضی هم کوتاهی کردند.سلیمان گفت: توبه کنید! علّت اینکهتوّابین نام گرفتند شاید از همین جهتاست. لذا نوشته اند آمدند کنار قبر ابیعبد اللّه علیه السلام گریه کردند، اشک ریختندو عزاداری کردند و از آنجا قیام توابینشکل گرفت، البته غالب نهضتهاناموفق بود؛ ولی تأثیر حرکت ابیعبد اللّه بود.
دومین انگیزه از قیام ابا عبد اللّه علیه السلام انگیزهاجتماعی بود. جامعه اگر دچار انحرافشد دچار کجی و اعوجاج شد، امام علیه السلام طبق نقل مشهوری که در کلام و نامهایشان به محمد حنفیه آمده است «اِنَّماخَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاح؛ من قیام کردمکه اصلاحات ایجاد کنم.»
برادران و خواهران محترمه!اصلاح را آدم کجا می گوید؟ جایی کهچیزی خراب باشد می گویند اصلاح.اگر ساختمانی خراب بود و از ریشهدرآوردند و جدید ساختند، می گوینداصلاح. اصلاح هر چیزی هم به حسبخودش است. اصلاح یک ساختمان بهاین است که پایه های محکم، سقفمحکم و دیوارهای استوار داشته باشد.گاهی رابطه ما با خدا به هم می ریزد،باید این رابطه را اصلاح کنیم. حدیثداریم: «مَنْ اَصْلَحَ ما بَیْنَهُ وَبَیْنَ اللّهِ اَصْلَح اللّهُما بَیْنَهُ وَبَیْنَ النّاسِ»؛ هرکس رابطه خودرا با خدا اصلاح کند خدا رابطه او را بامردم اصلاح می کند.» کاری می کندپیش مردم محبوب شود و مردم او رادوست داشته باشند، خودش در قرآنمی فرماید: «اِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُواالصالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمانُ وُدّا»؛«کسانی که ایمان آوردند و عمل صالحانجام دادند بزودی خداوند برای آنهامودّت قرار می دهد.» شما ببینید اینهمه تلاش در واقعه عاشورا برپا شد،زینب علیهاالسلام رو کرد به دشمن، فرمود: هرکاری می خواهید بکنید؛ ولی محبّت مارا از دل مردم نمی توانید بیرون کنید،همین طور هم شد. امام سجاد علیه السلام برمنبر شام فرمود: «ما چند خصوصیتداریم، یکی این است که «اَلْمَحَبَّةُ فِیقُلُوبُ الْمُؤْمِنِینَ؛ محبت ما در قلبهایمؤمنین است.» یکی از خلفای بنیعباس آمده در کنار قبر امام هادی علیه السلام ،وزیرش به او گفت: قبر پدر شمااین جاست، تخریب شده و به همریخته؛ اما قبر امام شیعیان و مسلمانانبا وجود اینکه بودجه ای ندارد و شماهزینه نمی کنید چقدر زیبا و شکیلاست! به او گفت: «برای اینکه اینها دردل مردم جای دارند.»
طرف از خانه اش کم می گذارد،برای ضریح امام حسین علیه السلام هزینهمی کند، از زندگیش می زند، برای قبرائمه علیهم السلام هزینه می کند، برای اصلاحرابطه با خدا هزینه می کند.
امام کاظم علیه السلام وقتی با هارونالرشید ملاقات کرد در مکه، به هارونگفتند، این آقا که بود؟ گفت: «هُوَ اِمامُالْقُلُوبِ؛ این آقا جایش توی دل مردماست.» از دل که نمی توان محبت رابیرون کشید، آنوقت ببین امروز تویدنیا با این تهدیداتی که هست چهعزاداری در هندوستان، در پاکستان،در عراق در همه جای دنیا عزاداریاباعبداللّه علیه السلام برپا است. کدام جریانسیاسی مردم را به این عزاداریمی کشاند؟ کدام جریان منسجم مردمرا به کوچه و خیابان می کشاند؟
عزیزان من! گاهی رابطه با خدا بههم می ریزد که باید اصلاح کرد، اینشبها شب توبه و شب محبت و شبانابه است. باید اصلاح کرد. شبِ نماز باحضور قلب خواندن است. از خداتوفیق حضور قلب در نماز خواستناست. این یک نوع اصلاح است. این رامی گویند اصلاح ذات البین. حضرتعیسی علیه السلام می فرمایند: «اگر رابطه ات رابا مردم، آشنا، فامیل به هم ریخته ای،اگر اصلاح کنید از یک عمر عبادتبالاتر است، البته بعضی معنا کرده اند ازیک سال عبادت بالاتر است.
خواهران عزیز، برادران گرامی!این پیام عاشورا است، بیائید رابطه هارا با هم اصلاح کنید، اگر کینه وکدورتی است، اصلاح کنید، این یکنوع رابطه است، اصلاح رابطه با مردم.
انگیزه سوم، اصلاح فرهنگی در جامعهاست. نظام حاکم باید نظام اصلاح شدهباشد. نظام حاکم باید دینی باشد، اباعبد اللّه علیه السلام فرمود: من خارج شدم«لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فِی اُمَّةِ جَدِّی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ؛چرا از خود امام حسین علیه السلام دلیل قیام رانخواهیم. خیلیها تحلیل کردند امام علیه السلام برای حکومت، برای تکلیف، برایعدم بیعت آمد. خیلیها کتاب نوشتند،از مسلمانان و غیر مسلمانان، از شیعه وغیر شیعه؛ ولی بهترین خاستگاه برایپی بردن به انگیزه قیام امام، کلماتخودش است.
گاهی جامعه دچار جهل و نادانیمی شود. شما زیارت اربعین را ببینید،امام صادق علیه السلام می فرماید: حسین، جانداد که: «یَسْتَنْفِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیْرَةِالضَّلالَةِ؛ خدایا بندگانت را از جهالتواز سرگردانی گمراهی نجات دهد.»وقتی کسی در آب غرق می شود،نجات غریق می آید از آب و گرداب اورا بیرون می کشد خوشحال می شود.وجود مقدس امام صادق علیه السلام جامعه راتعبیر کرده به گرداب جهل و کسانی کهدر گرداب بودند. و امام حسین علیه السلام را بهنجات غریق. جدّ ما قیام کرد مثل کسیکه غریق را از آب نجات داد، جامعه رااز جهل نجات داد. وقتی ابو العباسسبّاح به قدرت رسید بعضیها گفتند مافامیلی را برای پیامبر صلی الله علیه و آله غیر از بنیامیه نمی شناسیم، تا این حد تبلیغاتکرده بودند.
آگاهی دادن به جامعه و مردموظیفه است. اگر مردم اثر دینداری وتقوا و اثر حجاب و اثر روابط را بداننداین صحیح است. مشکل ما در جامعه،علیرغم همه پیشرفتها و مطالعات وتحصیلات علمی به جهل برمی گردد.خیلیها گفته اند خدا به عبادت ما نیازندارد تا نماز بخوانیم، او خدا است ونیازی ندارد جمله کائنات کافر گردد.مگر بر کبریایی او گردی می نشیند؟برای چه بخوانیم، چه نیازی به سجدهو رکوع من دارد؟ این ندانستن است.اتصال و وصل رودخانه به دریا دلیلنیاز دریا نیست، دلیل نیاز رودخانهاست اگر وصل شد ماندگار می شود،اگر وصل شد به خالق، خودش را بالامی برد. وصل به باقی، فانی را ماندگارمی کند وصل به خدای غفور و رفیق وشکور به انسان رفق و شفقّت ومهربانی می دهد. خدا نیاز ندارد مننیاز دارم. مثلاً در زندگی و ساختار ماگاهی رابطه دختر خاله و پسرخاله مثلرابطه خواهر و برادر است. نامحرمنمی دانیم. این فرهنگ که شد، ساختارکه شد، اگر دخترخاله مثل خواهر؛ بله؛مثل خواهر است از نظر ارزش واحترام برای تو؛ ولی اسلام حریمگذاشته، بالاخره مرز گذاشته و مرزشکنی ممنوع است. بسیاری از اوقاتاین ناشی از عدم اطلاع است. من باپدران اینها، با همسران اینها صحبتکردم که شما راضی هستید که همسرتیا خانمت با این وضع در کوچه وخیابان توجّه های زیادی به خودشجلب می کند. می بینی خیلی حساساست، غیرت دارد؛ ولی بخواهی ونخواهی بخشی از این در واقعبهره مندی را در اختیار مردم قرارمی دهیم و در اختیار جوان عزب قرارمی دهیم، در اختیار جوان مجرّد قراردادی، بالاخره این پوشش محرّکاست، این لباس تحریک کننده است.اگر در عظر باز شد، نمی شود به بویعطر گفت بمان! بیرون نرو! نه، تو بایددر عطر را مسدود کنی، تو اگر دُرّ وصدف را از میان محل حفاظت، درمحل باز گذاشتی، جلو هزارتا دزد رانمی توانی بگیری؛ ولی می توانی برایدرّ، حفاظ درست کنی. تو نمی توانی بههمه بگویی نگاه نکن؛ ولی می توانیخودت خانواده ات را با حجاب بیرونآوری، این ارزش است. چرا شامعاشورا وقتی زینب کبری علیهاالسلام آمد کناردختر داغدیده و پدر از دست دادهگرسنه و تشنه است، در بیابان مسیر راگم کرده تا عمّه می آید بالای سرشمی گوید ای عمه جان یک قطعه پارچهبده من سرم را بپوشانم. با اینکه شایداصلاً تکلیفی هم ندارد. «عمه جان!اَحَزِقَةٌ عِنْدَکَ اَسْتُرُ بِها رَأسِی»؛
پس سومین انگیزه امام حسین علیه السلام انگیزه فرهنگی بود. جهل زدایی.جوان، اگر بداند اثر دروغ، اثربدحجابی و اثر عبادت چیستعلاقمند می شود. ما این اثر را بایدبگوییم. خود قرآن را هم نگاه کنیدمی گوید: نماز بخوان برای یاد کردن،روزه بگیر تقوایت زیاد می شود. زکاتو خمس بده مالت زیاد می شود.همدیگر را مسخره نکنید، غیبت نکنیدتهمت نزنید، جامعه سالم می ماند.جامعه زمان امام حسن علیه السلام گرفتارترس و نیاز زندگی است. جامعه زمانامام حسین علیه السلام گرفتار جهل است.خیلی از افرادی که آمده بودند کربلاواقعا نمی دانستند قضایا را و قدرتتحلیل نداشتند. مردم شام واقعاتصورشان این بود که با ورود اهلبیت علیهم السلام جشن بگیرند، چون افرادیکه به زعم آنها بر علیه حکومت قیامکردند کشته شدند؛ اما خطبه امامسجاد علیه السلام جهل زدایی کرد. سخنانزینب کبری علیهاالسلام جهل زدایی کرد.
انگیزه چهارم انگیزه سیاسی است، یعنیجامعه، امام را بشناسد، هر کسینمی تواند جامعه را اداره کند، امامخمینی رحمه الله فرمود: ثمره عملی تمام فقه،حکومت اسلامی است. حکومتاسلامی و ولایت فقیه تصورشتصدیق می آورد. روشن است.جامعه ای داریم مسلمان با چه ادارهمی شود، با قوانین اسلام، قوانین اسلامرا که می داند، پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه.بعد از ائمه، کارشناس دینی. اگربیمارستان را خواستند با قوانینپزشکی اداره کنند نمی آیند مهندس رارئیس بیمارستان بگذارند اگرساختمانی را از نظر مهندسی پی ریزیکنند یک جامعه شناس را مهندس ناظرساختمان نمی گذارند باید کسیرشته اش عمران باشد. همه جا دنبالمتخصص هستند. در دین هم متخصصمی شوند و مسائل شرعی هم متخصص وصاحب نظر می خواهد.
چطور برای ساختمان مهندسعمران، برای برق مهندس الکترونیکو برای پزشکی می روند سراغ پزشکمتخصص؟ دین آنقدر مظلوم است کهباید یزید شود متخصص دین! معاویهمی شود متخصص دین! کعب الاحبارمی شود مفسر قرآن! جایی که امامصادق علیه السلام هست، چرا دیگران؟ جاییکه ابا عبد الله علیه السلام است چرا دیگران؟
ابا عبداللّه علیه السلام نامه ای نوشت بهمردم کوفه «وَلَعُمْرِی مَا الاِْمامُ اِلاَّ الْحاکِمُبِالْکِتاب؛ به جانم قسم! امام کسی استکه براساس قرآن حکم کند.»قرآن شناس، اهل بیت علیهم السلام هستند.
انگیزه پنجم، انگیزه شخصی است.گفتند امام علیه السلام خروج کرده از مسیر. بهتعبیر آنها خارج شده. ابا عبد اللّه علیه السلام باید به مردم دنیا بگوید من چه کسیهستم؟ چرا روز عاشورا خطبهخوانده؟ چرا محاجّه کرده؟ گاهیمی گفت بروید از اصحاب بپرسید از اباسعید، از جابر، من کی هستم، گاهیمی فرمود: «بِمَ تَسْتَحِلُونَ دَمِی؛ چرا خونمرا می ریزید.» گاهی می فرمود: «هَلْ اِبْنُالنَّبِیّ غَیْرِی فِی الاَْرضِ؛ آیا در روی اینکره زمین پسر پیامبری غیر از منهست؟» چرا آنقدر تأکید می کند؟ اینانگیزه شخصی است که خود او رابشناسند، طرف نیاید یک انگ و یکبرداشت و تحلیلی از حادثه و حضورامام حسین علیه السلام داشته باشد که منجر بهآن برداشتهای نادرست بنی امیه شود.آنها دلشان می خواست همانجا دیگرقضیه کربلا بسته شود، چیزی از اینجابیرون نرود؛ ولی ابا عبد الله علیه السلام بایدحداقل خودش را معرفی می کرد.
خواهران و برادران! عزاداریهاعاشورا را تقویت کرد. وقتی زینبکبری علیهاالسلام آمد، توی گودی قتله گاهروضه خواند «فَوَ اللّهِ بَکَتْ وَابْکَت عَدُوّ؛به والله دوست و دشمن شروع کردندبه گریه.» وقتی کوفیان در دروازه کوفهاشک ریختند، وقتی امام سجاد علیه السلام بالای منبر شام فرمود: «اَنَا بْنُ العَطْشانِبِکَرْبَلا؛ بابای مرا لب تشنه کشتند.» منفرزند کسی هستم که بدنش را عریانکردند. امام سجاد علیه السلام هر بار اگر، آبآوردند و غذا آوردند گریه کرد وفرمود: «قُتِلَ بْنُ رَسُولِ اللّهِ عَطْشانا؛ فرزندرسول خدا تشنه کشته شد.» با نگاه بهغذا یاد گرسنگی بابا می افتاد. با نگاه بهاطفال صغیر یاد غربت علی اصغرمی افتاد.
برادران و خواهران! خودعزاداری جزء اهداف است. خود گریههدفمند است. گریه برای ابا عبدالله علیه السلام نتیجه اثر آشنایی است.
یکی از دوستان اهل خبر می گفت:«در ایتالیا بودم، عربهای زیادی از لبنانو عراق می آمدند، کسی را که باشگاه رااز او اجاره کرده بودیم، یک مسیحیبود، ده شب مراسم، را تماشا می کرد.شب دهم بعد از سخنرانی و عزاداریبه واعظ گفت: «چه خبر است در اینباشگاه؟ من اینجا را برای جشنهامی دهم.
برای میتینگها و ملاقاتها چیدهشده است. ده شب است مردممی نشیند و عزاداری می کنند. چیمی گویی که گریه می کنند؟ چرا آنقدراشک می ریزند و به سر و صورتمی زنند؟ واعظ گفت: نبی ما، رسولخدا دختری داشت به نام فاطمه که تنهایادگارش بود و دو تا پسر که پیامبر، آنهارا روی زانوهایش می نشاند. صورتآنها را می بوسید. لبهایشان رامی بوسید. آنها را نوازش می کرد و بهآنها احترام و محبت داشت. پیامبر، ازدنیا رفت. حرمت دختر او را نگهنداشتند. او را کشتند. امام حسن علیه السلام همشهید شد. امام حسین را در کربلامحاصره کردند آب را به رویش بستند.شش ماهه اش را جلوی رویش کشتند.جوان او را جلوی چشم او قطعه قطعهکردند. بدنش را سم اسب دوانیدند وزن و بچه اش را چهل منزل در شهرهادوانیدند.
نزدیک دو ساعت مقتل را برای اوگفتم، آنقدر آن آقای مسیحی گریه کرد،خانمش گفت من سی سال است با اوزندگی می کنم، گریه کردن او را ندیدهبودم، گفتم از حسین است گفتم حسینقتیل العبرات است. از ابا عبدالله گفتم،حسین که گاهی پیامبر او را روی سینهمی گذاشت لبهایش را روی لبهای اومی گذاشت؛ ولی یزید با او چه کرد.یزید چکار داری با حسین من!
وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍیَنْقَلِبُون.
خدایا به حق مظلومیت آقا اباعبداللّه الحسین علیه السلام تعجیل در ظهورمولایمان، صاحب الزمان بفرما.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
صبحت بخیر آقای من آقای دلتنگی
صبحت بخیر آقای من آقای تنهایی
من دور افتادم ازت اما تو نزدیکی
امروزمو با تو شروع کردم که اینجایی
گناه مـن به انتـظــار تــو نشستنــه
نشسته عاشقــی گناهه عشق رفتنه
اگر که دلخوشی به من، گناه از تو نیست
اگــرکـه خیســه چشم تـو ، گنــاه از منه
اَللّهُمَّ اَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ
دیگــه جــونم به لـب رسیــــده
همه دنیا ازم بریده ، تو اما نــه
عهد میبندم دیگه اشکاتو در نیارم
ولــی سختـــه دووم بیــارم
توی عشق تو کم میزارم تو اما نه
تو هفته ای دوبار گریه میکنی برام
تو هفته ای دوبار توبه میکنی بجام
تو منتظرتر از منی تموم شه غیبتم
دروغ میگم عاشقم ولی بزار بیام
خدا کنه بهم نگی تمومه فرصتت
دعا بکن که خوب بشم آقا به حرمتت
یه کاری کن که من نشم دلیل گریه هات
یه کاری کن نشم دلیل طول غیبتت
بخش یازدهم خطبه غدیر: بیعت گرفتن رسمی
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّکُمْ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُصافِقُونی بِکَفٍّ واحِدٍ فی وَقْتٍ واحِدٍ، وَقَدْ أَمَرَنِی الله عَزَّوَجَلَّ أَنْ آخُذَ مِنْ أَلْسِنَتِکُمُ الْإِقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِی أَمیرِالْمُؤْمنینَ، وَلِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنّی وَ مِنْهُ، عَلی ما أَعْلَمْتُکُمْ أَنَّ ذُرِّیَّتی مِنْ صُلْبِهِ.
فَقُولُوا بِأَجْمَعِکُمْ: «إِنّا سامِعُونَ مُطیعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّکَ فی أَمْرِ إِمامِنا عَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ. نُبایِعُکَ عَلی ذالِکَ بِقُلوُبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَأَیْدینا. علی ذالِکَ نَحْیی وَ عَلَیْهِ نَموتُ وَ عَلَیْهِ نُبْعَثُ. وَلانُغَیِّرُ وَلانُبَدِّلُ، وَلا نَشُکُّ (وَلانَجْحَدُ) وَلانَرْتابُ، وَلا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَلا نَنْقُضُ الْمیثاقَ.
هان مردمان! شما بیش از آنید که در یک زمان با یک دست من بیعت نمایید. از این روی خداوند عزّوجل به من دستور داده که از زبان شما اقرار بگیرم و پیمان ولایت علی امیرالمؤمنین را محکم کنم و نیز بر امامان پس از او که از نسل من و اویند؛ همان گونه که اعلام کردم که ذرّیّه من از نسل اوست.
پس همگان بگویید:
«البتّه که سخنان تو را شنیده پیروی می کنیم و از آن ها خشنودیم و بر آن گردن گذار و بر آن چه از سوی پروردگارمان در امامت اماممان علی امیرالمؤمنین و امامان دیگر - از صلب او - به ما ابلاغ کردی، با تو پیمان می بندیم با دل و جان و زبان و دست هایمان. با این پیمان زنده ایم و با آن خواهیم مرد و با آن اعتقاد برانگیخته می شویم. و هرگز آن را دگرگون نکرده شکّ و انکار نخواهیم داشت و از عهد و پیمان خود برنمی گردیم.
وَعَظْتَنا بِوَعْظِ الله فی عَلِی أَمیرِالْمؤْمِنینَ وَالْأَئِمَّةِ الَّذینَ ذَکَرْتَ مِنْ ذُرِّیتِکَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ الله بَعْدَهُما. فَالْعَهْدُ وَالْمیثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنَّا، مِنْ قُلُوبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَضَمائِرِنا وَأَیْدینا. مَنْ أَدْرَکَها بِیَدِهِ وَ إِلاَّ فَقَدْ أَقَرَّ بِلِسانِهِ، وَلا نَبْتَغی بِذالِکَ بَدَلاً وَلایَرَی الله مِنْ أَنْفُسِنا حِوَلاً. نَحْنُ نُؤَدّی ذالِکَ عَنْکَ الّدانی والقاصی مِنْ اَوْلادِنا واَهالینا، وَ نُشْهِدُالله بِذالِکَ وَ کَفی بِالله شَهیداً وَأَنْتَ عَلَیْنا بِهِ شَهیدٌ».
مَعاشِرَالنّاسِ، ماتَقُولونَ؟ فَإِنَّ الله یَعْلَمُ کُلَّ صَوْتٍ وَ خافِیَةَ کُلِّ نَفْسٍ، (فَمَنِ اهْتَدی فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها)، وَمَنْ بایَعَ فَإِنَّما یُبایِعُ الله، (یَدُالله فَوْقَ أَیْدیهِمْ).
مَعاشِرَالنّاسِ، فَبایِعُوا الله وَ بایِعُونی وَبایِعُوا عَلِیّاً أَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَالْأَئِمَّةَ (مِنْهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ) کَلِمَةً باقِیَةً.
[ی رسول خدا] ما را به فرمان خدا پند دادی درباره ی علی امیرالمؤمنین و امامان از نسل خود و او، که حسن و حسین و آنان که خداوند پس از آنان برپا کرده است. پس عهد و پیمان از ما گرفته شد از دل و جان و زبان و روح و دستانمان. هر کس توانست با دست وگرنه با زبان پیمان بست. و هرگز پیمانمان را دگرگون نخواهیم کرد و خداوند از ما شکست عهد نبیند. و نیز فرمان تو را به نزدیک و دور از فرزندان و خویشان خود خواهیم رسانید و خداوند را بر آن گواه خواهیم گرفت. و هر آینه خداوند بر گواهی کافی است و تو نیز بر ما گواه باش.»
هان مردمان! چه می گویید؟ همانا خداوند هر صدایی را می شنود و آن را که از دل ها می گذرد می داند. «هر آن کس هدایت پذیرفت، به خیر خویش پذیرفته. و آن که گمراه شد، به زیان خود رفته.» و هر کس بیعت کند، هر آینه با خداوند پیمان بسته؛ که «دست خدا بالی دستان آن هاست.»
هان مردمان! اینک با خداوند بیعت کنید و با من پیمان بندید و با علی امیرالمؤمنین و حسن و حسین و امامان پس از آنان از نسل آنان که نشانه ی پایدارند در دنیا و آخرت.
یُهْلِکُ الله مَنْ غَدَرَ وَ یَرْحَمُ مَنْ وَ فی، (وَ مَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ الله فَسَیُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً).
مَعاشِرَالنّاسِ، قُولُوا الَّذی قُلْتُ لَکُمْ وَسَلِّمُوا عَلی عَلی بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ، وَقُولُوا: (سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصیرُ)، وَ قُولوا: (اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِی لَوْلا أَنْ هَدانَا الله) الآیة.
مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ فَضائِلَ عَلی بْنِ أَبی طالِبٍ عِنْدَالله عَزَّوَجَلَّ - وَ قَدْ أَنْزَلَهافِی الْقُرْآنِ - أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیَها فی مَقامٍ واحِدٍ، فَمَنْ أَنْبَاَکُمْ بِها وَ عَرَفَها فَصَدِّقُوهُ.
مَعاشِرَالنّاسِ، مَنْ یُطِعِ الله وَ رَسُولَهُ وَ عَلِیّاً وَ الْأَئِمَةَ الَّذینَ ذَکرْتُهُمْ فَقَدْ فازَفَوْزاً عَظیماً.
خداوند مکّاران را تباه می کند و به باوفایان مهر می ورزد. «هر که پیمان شکند»
جز این نیست که به زیان خود گام برداشته، و هر که بر عهدی که با خدا بسته پابرجا ماند، به زودی خدا او را پاداش بزرگی خواهد داد.»
هان مردمان! آن چه بر شما برگفتم بگویید و به علی با لقب امیرالمؤمنین سلام کنید و بگویید: «شنیدیم و فرمان می بریم پروردگارا، آمرزشت خواهیم و بازگشت به سوی تو است.» و نیز بگویید: «تمام سپاس و ستایش خدایی راست که ما را به این راهنمایی فرمود وگرنه راه نمی یافتیم» - تا آخر آیه.
هان مردمان! هر آینه برتری هی علی بن ابی طالب نزد خداوند عزّوجل - که در قرآن نازل فرموده - بیش از آن است که من یکباره برشمارم. پس هر کس از مقامات او خبر داد و آن ها را شناخت او را تصدیق و تأیید کنید.
هان مردمان! آن کس که از خدا و رسولش و علی و امامانی که نام بردم پیروی کند، به رستگاری بزرگی دست یافته است.
مَعاشِرَالنَّاسِ، السّابِقُونَ إِلی مُبایَعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ وَ التَّسْلیمِ عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ أُولئکَ هُمُ الْفائزُونَ فی جَنّاتِ النَّعیمِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، قُولُوا ما یَرْضَی الله بِهِ عَنْکُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَإِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَلَنْ یَضُرَّالله شَیْئاً.
اللهمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ (بِما أَدَّیْتُ وَأَمَرْتُ) وَاغْضِبْ عَلَی (الْجاحِدینَ) الْکافِرینَ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ.
هان مردمان! سبقت جویان به بیعت و پیمان و سرپرستی او و سلام بر او با لقب امیرالمؤمنین، رستگارانند و در بهشت هی پربهره خواهند بود.
هان مردمان! آن چه خدا را خشنود کند بگویید. پس اگر شما و تمامی زمینیان کفران ورزند، خدا را زیانی نخواهد رسانید.
پروردگارا، آنان را که به آن چه ادا کردم و فرمان دادم ایمان آوردند، بیامرز. و بر منکران کافر خشم گیر! و الحمدللّه ربّ العالمین.